۳ مطلب با موضوع «Experience» ثبت شده است.

ویراستار کتاب زندگی خودمون باشیم: من دیگر در جهانی موازی ...

تصمیم گرفتم توی این چالش شرکت کنم از دنیاهای جادویی بنویسم جایی که من به عنوان الهه آسمان روی صندلی ابرها نشستم و در حال اینکه کوه ها رو مثل مهره های شطرنج جابه جا می کنم به ابرها دستور باران میدهم.

خواستم از دنیای جنگ و قهرمانی بنویسم رزمنده ای باشم که بعد از فداکاری آخرین نفسهام رو میکشم.

خواستم از آینده زمین بنویسم اون موقع که آسمان تیره شده زمین سبز نابود شده و من آخرین انسان بازمانده و سرگردان هستم که در جستجو راهی برای فرار از چنگ فرازمینی ها هستم ...

گفتم علم و هنر هم خوبست! لحظه ای رو تصور می کنم که در مقابل یه جمعیت چند صد نفره در آکسفورد در حال تشویق شدن هستم.

سفر در دنیا خیال چه آزادانه و لذت بخش است، می تونم هر چه باشم حتی می تونم رئیس جمهور کشوری توسعه یافته باشم که در حال معرفی دستاورد های کشورم باشم!

 

اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که دنیای خیال نامحدود و رنگارنگ است، اون قدر که می تونم برای همه ایده ها چندین جلد کتاب بنویسم ولی چیزی که بیشتر از همه دلم می خواد اینکه ویراستار کتاب زندگی خودم باشم !

حتما از خود می پرسید یعنی چه؟

همینطور که میدونید بعد از اتمام یه کتاب ویراستار اشکالات نگارشی و املایی کتاب رو اصلاح می کند. 

همه ما توی زندگی اشتباهات کوچیک و بزرگی رو مرتکب میشیم، بعضی از اونها هرچند کوچیک اما تاثیرات بزرگی میزارند. با خودم گفتم چی میشد اگه تمام زندگی خودم رو مثل یه کتاب ویرایش می کردم؟

اشتباهات کوچیک رو حذف کرده و یه زندگی آرمانی طبق آرزوهایم بسازم؟ 

همین شد که تصمیم گرفتم در دنیای موازی بازم همان من قبلی زندگی کند اما در دنیای بدون اشتباه زندگی کند. من علاقه ای به زندگی در یه دنیا خیالی و ماورایی ندارم بلکه می خواهم همان کاش و اگرهایی که هر روز تکرار می کنم ای کاش قبلا انجام می‌دادم را تجربه کنم تا معنای حقیقی زندگی رو درک کنم تا بدانم راه درست زندگی کدام است؟

 ایا همین زندگی من با همه اشتباهاتم راه درست است یا یه زندگی بی نقص ؟؟

اگه زندگی بی نقص باشد انگاه ایا می توان اسم آنرا خوش بختی گذاشت؟؟

 

 تا اینجا متن رو خوندید؟ مرسی از وقتی که صرف کردید :))

منبع چالش

نقش تایپ های درون گرا در اجتماع

درون گرا ها دوست دارن توی خلوت خودشون از انجام کارهایی که دوست دارن لذت ببرند. تنهایی رو به حضور در جمع ترجیح میدن و کمتر از چیزی که می دونند حرف می‌زنند.

گاهی ممکنه به دلیل دوری از اجتماع احساس مسئولیت پذیری نداشته باشند و از نظر خیلیا در اجتماع نقش موثری ندارند ولی در واقع اونها می تونند با انتقال دانش و خلاقیتشون بصورت غیر مستقیم نقش موثری توی اجتماع داشته باشند.

درون‌گرا ها می تونند با همکاری برون گراها نقش خودشون به جامعه ثابت کنند.

 توانایی اونها با کمک برونگراها می تواند از پایه های اصلی برنامه ریزی های تیمی باشند.

به طور مثال من از همکاری entj+intp لذت می برم.

تایپ درون گرا intp قدرت حل مسئله ابتکاری و entj قدرت ایجاد استراتژی برای به کار بردن اون داره.

 

+دقت کردین یوآپلود قالبم رو خراب کرده منم وقت ندارم درستش کنم؟💔🥲

ᴛʜᴀᴛ ᴛʏᴘᴇ ᴏꜰ ɢɪʀʟ

:Dear diary

دوست دارم بدونی گاهی دیگران بهم میگن اگه فقط یکم آرایش کنی خیلی زیبا میشی، چرا به خودت نمی رسی؟

در جواب به چنین سوالاتی عموما با هر کسی زیاد بحث نمی کنم چون می دونم دیدگاهمون با هم فرق می کنه پس قصد ندارم ارزش هام رو به کسی تحمیل کنم.

ولی ...

من راستش اصلا شبیه دخترایی نیستم که ساعت ها وقتشون رو با آینه می گذرانند، دوست ندارم برای اینکه من رو از جنبه ظاهری بیشتر دوست بدارند وقتم رو صرف کنم. زمان خیلی زود می گذره، چرا باید برای دیگران صرفش کنم؟

می دونم انسان ها سریع به چیزی عادت می کنند و نباید وقت رو برای اهمیت ظاهر صرف کرد، چون بعد مدتی دیگه براشون مهم نیست که چه شکلی باشی بلکه شخصیتت مهمه که تضمین کننده تداوم و یا نوع ارتباط هست و یه کوشولو هم دلایل شخصی خودشون مثلا وجودت براشون سودمند هست یا نه ...

سو...

برام مهم نیست راجبم چی فکر می کنند چون خودم رو همین که هستم دوست دارم و می خواهم صرفا وقتم رو صرف رسیدن به اهدافم کنم تا جایی که وقتی برام باقی نمونه که به دیگران فکر کنم ...